نادر مشهدی - تاکنون فکر کردهاید که همهی امکانات و تجهیزات پیشرفتهی امروزی که زندگی را برای ما راحت و آسانتر کرده است هریک برای خود فکر و تلاش و قهرمان و ماجرایی دارد که خیلی از آنها را نمیدانیم؟
از این پس، میخواهیم در بخش «چی چهطوری» به سراغ این خواندنیهای جالب برویم.
حتما برای شما هم پیش آمده است که وقتی در حال مطالعهی کتابهای درسی یا انجام تکالیف پژوهشی خود هستید، با استفاده از قلم و کاغذ، یادداشتبرداری کنید.
امروز میخواهیم دربارهی «کاغذهای چسبی» و داستان بهوجود آمدن این کوچک باارزش بگوییم.
در سال ۱۹۶۴، اسپنسر سیلور که مهندسی اهل آمریکا بود، چسبی ساخت که اصلا قدرت چسبندگی نداشت و خشک هم نمیشد. یعنی در یک کلمه، نمیشد هیچ چیز را با آن بهخوبی چسباند.
این مهندس شیمی با خود فکر کرد چنین چیزی در زندگی روزمره میتواند خیلی لازم باشد. برای همین، روی چسبش کار کرد و از طرفی، دربارهی این اختراع با مردم گفتگو کرد.
او سعی داشت دیگران را وادار کند به این چسب و کاربردهایش بیشتر فکر کنند. حدود ۱۰ سال بعد، فردی به نام آرت فری میخواست در یک سخنرانی دکلمه و سرودی را با استفاده از یک تکه کاغذ، به کتاب سرودنامهی خود بچسباند و زیرچشمی به متن سرود چسبیدهشده نگاه کند و آن تکه کاغذ نیفتد.
آرت فری ناگهان یاد اسپنسر سیلور و اختراعش افتاد و فوری از او کمک خواست. اینطور بود که متن سرود را بیدردسر و بدون اینکه کاغذ متنش به زمین بیفتد به کتاب چسباند. بعد هم راحت، آن را جدا کرد.
اینگونه بود که کاغذ چسبدار به وجود آمد وکمکم بین مردم شناخته شد.